رابطه، یه اتفاق و حادثه نیس؛ بلکه یه فرآیندهکه در روابط انسانی، یه نقطهٔ ابتدایی و ساختگی داره وبه مرور شکل میگیرد و به مرحله رشد و بالاترین درجه میرسد.
روند رابطه و اعتماد علاوه بر روابط آدم با آدم، درروابط آدم با حیوان هم میشه دید البته نوع شکلگیری هر یک با هم فرق داره کافیه کهآدم به حیوان دستآموز و یا حتی حیوان وحشی، کمیآب و غذا بده تا اون به کمک یادگیری وسیلهای بتواندرفتار خاصی رو از خود بروز بده و به آدم عادت کنه.
ولی واسه شکلگیری روابط بین انسانی، به امکاناتی بیشاز آب و غذا احتیاجه؛ امکاناتی که به مفاهیم و واژههای انسانی مربوطه. امروزه به دلیل تغییرشرایط زندگی و افزایش تکنولوژی، روابط انسانی نیزدست خوش تغییرهائی شده. شاید تو یه نگاهبا عجله و سریع، فکر کنیم که تموم تکنولوژیهایموجود، به خدمت آدم در اومدهان؛ ولی در نگاهیدقیقتر در مییابیم این انسانه که اسیر فناوری شدهاست. آدم امروزی، ترجیح میدهد با کامپیوتر باشخص دیگری تو یه نقطه از جهان، ساعتها صحبتکنه و یا پست الکترونکی بفرستد.
روشنه که تموم این امکانات و پیشرفتها، موجبرفاه زندگی بشر شده و کارا با سرعت زیادی انجاممیشه و ارزش وقت و زمان، بسیار بالا رفته؛ ولیدر عین حال، به دلیل کاهش روابط انسانی، به خصوصروابط چهره به چهره، ما هر روز تماشاگر گسترش سوءظن،نبود رابطه درست، نبود اعتماد و افزایش مریضیهای روانی هستیم؛ چون آدم امروزی، تکیهگاه محکمی ازنظر عاطفی نداره، چون که دوستان و حتی خونوادهاش بهدلیل مشکلهای خاص خودشون، قادر به تامین این فضای خالی عاطفی نمیباشن.
نبود رابطه درست و واقعی دربسیاری از خونوادهها موجب ویرانی نهاد خونواده میشه. شکاف بین نسل فعلی و نسل پدر و مادر اونا نیزط در نتیجهٔ نبود رابطه با فکر س.
نبود اعتماد میتونه از یه خونواده هم بالاتر رفته و بر محیط مدرسه و محیط کار هم تاثیر سوء بزاره. کشور ما دریک دوره انتقالی از جامعه سنتی به جامعه مدرن میباشه و به طور حتم، این انتقال موجب تغییرهائی درروابط بین فردی می شه. واسه شروع یه رابطه، بایدشخاتی کلی از طرف مقابل به دست بیار که شاملویژگیهای ظاهری، موقعیتهای تحصیلی و شغلی، موقعیت خانوادگی و اجتماعی اونه. داشتناطلاعاتی از گذشته فرد هم واسه ایجاد اعتماد یا نبوداعتماد موثر هستش. شاید یکی از دلیلایی کهمجرمان و بزهکاران بعد از آزادی از زندان، دوباره بهزندان باز میگردند، همین باشه که جامعه و اشخاصی کهدر مورد اون هستن. نمیتونن به اون اعتماد کنن و یاشغلی واسه اون پیدا کنن. پس فردی که در گذشته سابقهٔ گناه کاری داشته دوباره تو یه دور تسلسلی از نبود رابطه درست و نبود رابطه جامعه به اون، دچار بیکاری شده و بازگرفتار زندان می شه.
واسه شکل گیری یه رابطه درست و منطقی، هر شخص میتونه با ابزارهائی که در زیر فهرست شدهان. رابطه ای شایسته با بقیه داشته باشه.
- توانائی گوش دادن داشته باشیم.
- به موقع احساسهای خود رو بگیم.
- به بقیه احترام بذاریم.
- انعطافپذیر باشیم.
- بقیه رو تحقیر نکنیم.
- انتظارهای غیرمنطقی و نابه جا نداشته باشیم.
- در مقابل انتظارهای نابه جای بقیه ”نه ” بگیم.
- توانائی بخشیدن داشته باشیم.
- قضاوت و پیش داوری نکنیم.
- مغرور و خودخواه نباشیم.
- انتقادپذیر باشیم و توانائی انتقاد از بقیه رو داشتهباشیم.
- حد و مرز رو در مورد بقیه رعایت کنیم.
- رازدار باشیم.
- خودشناسی رو یادمون نره.
پیام مشاور: رابطه با بقیه از راه :
نوشتن ۹%
مطالعه ۱۶%
صحبت کردن ۳۰%
گوش کردن ۴۵%
رابطه با نوجوون:
١- در برخورد با نوجوون شنونده خوبی باشین.
٢- در تعامل با نوجوون صبور و خوش خلق باشین.
٣- از لحن تلخ و آمرانه استفاده نکنین.
۴- هیچ وقت افکار نوجوون رو به مسخره نگیرید و با عقاید اون مخالفت نکنین.