اردیبهشت 8, 1403

۱۰ مورد از بهترین نقش آفرینی های بازیگران در سریال های تلویزیونی [قسمت اول]

تلویزیون همیشه بازیگران بسیار قابلی داشته که بعضی وقتا در فیلمای سینمایی هم بازی کردن یا بازیگرانی که در هر دو میدون شناخته شده بودن، بازیگرانی مانند مارتین شین، بندیکت کامبربچ، کیفر ساثرلند، جیمز اسپیدر و بقیه. اما بازیگرانی هم وجود دارن که از بازیگران برجسته میدون سینما بوده یا به خاطر کارای سینمایی شون شناخته می شدن و یهو تو یه سریال تلویزیونی ظاهر شدن. حتی اگه این افراد بازم معروفیت کلی خود رو مرهون فعالیتای سینمایی شون باشن هم ممکنه در میدون تلویزیون هم روش زوم شده و بر طرفداران اونا اضافه بشه. خیلی از اینجور نمونه هایی در دهه حاضر اتفاق افتادن.

در گذشته شبکه HBO بود که این اعتبار رو به بازیگران سرشناس میدون سینمایی می بخشین اما این روزا دیگه فقط این شبکه نیس.
حالا تلویزیون، دستکم در آمریکا، در عصر طلایی خود هست و حتی تلویزیون بریتانیا هم تماشاگر بعضی از این حضورهای غافلگیر کننده بوده که نمونه روشن اونو میشه حضور هیو گرانت در سریال پرطرفدار «یه رسوایی به طور کاملً انگلیسی» (A Very English Scandal) دونست. نقش آفرینیای بی اشکال زیادی در میدون تلویزیون انجام شده که انتخاب تنها ۱۰ مورد رو مشکل می کنه اما در ادامه این مطلب می خوایم شما رو با ۱۰ مورد از بهترین نقش آفرینیایی که به وسیله بازیگران سینما در میدون تلویزیون انجام شده آشنا کنیم.

۱۰- کوین اسپیسی و رابین رایت- «خونه پوشالی»

کوین اسپیسی یه بازیگر بسیار سرشناس در بخش تئاتر بود و در ادامه موفق شد نقشایی بزرگ و بزرگ تر در سینما بدست آورد تا اینکه در سال ۱۹۹۵ با دو فیلم بسیار موفق به بالاترین درجه معروفیت رسید. در مورد رابین رایت هم ایشون همیشه به خاطر نقش آفرینیای قوی و تاثیرگذارش و کلاسیکای فراموش نشدنی مانند «عروس شاهزاده» (The Princess Bride) و «فارست گامپ» (Forrest Gump) میشناختنش. سریال «خونه پوشالی» (House of Cards) فرصتی واسه این دو بازیگر بزرگ بود که استعداد و مهارت خود در بازیگری رو به شکل تلویزیون هم آزمایش بزنن. این سریال تلویزیونی اقتباسی از یه سریال کوتاه ساخته بی بی سی در سال ۱۹۹۰ با همین عنوان بود که خود براساس رمانی نوشته مایکل دابز ساخته شده بود. اپیزود آزمایشی این سریال به وسیله دیوید فینچر کارگردانی شد و چندین کارگردان سرشناس دیگه مانند جوئل شوماخر و جیمز فولی هم بعضی از دیگر اپیزودهای اونو ساختن و همه این عوامل باعث شد که این سریال ظاهری عجیب در اندازه سینمایی داشته باشه. اسپیسی و رایت در مقام یه زوج بیرحم و جاه طلب که همیشهً در جستجوی قدرت بیشتر هستن توجه خیلی از مخاطبان رو به خود جلب کردن.

هر چند فرانک و کلر آندروود بارها به خاطر تکرار و تکراری و البته یدونه بعدی بودن مورد انتقاد قرار گرفتن اما بازیای این دو دل طرفداران تلویزیون رو ربوده بود و هر دو بازیگر ، و مخصوصا اسپیسی، نسل جدیدی از طرفداران تلویزیون رو به خود راغب ساخت. باحال تر این که موفقیت این سریال و جوایز زیادی که بازیگران اصلی و تموم تیم جفت و جور کننده گرفتن باعث شد که بازیگران سرشناس دیگری هم به سمت تلویزیون کشیده شن. اسپیسی پس از اتهامایی مبنی بر سوء استفاده جنسی از این پروژه اخراج شد و رایت هم همه بار سریال رو در فصل پایانی داستان به دوش کشید. هر چند خیلی از تماشاگران و طرفداران از اتمام سریال و رسوایی اسپیسی ناراضی و حتی عصبانی بودن اما فصل پایانی سریال هم با استقبال منتقدان همراه شد.
گرگ کینیر و دیان لین هم قدرت ستارگی مضاعفی به فصل پایانی سریال بخشیده و تونستن جای خالی اسپیسی رو پر کنن.

۹- مدس میکلسن- «هانیبال»

هانیبال لکتر تنها مشهورترین قاتل سریالی دنیای سینما و تلویزیون نیس بلکه از دید روانی، اجرا کردن نقش اونم بسیار سخته. و واسه شخصیتی که بسیاری تنها اونو با نسخه سنتی آنتونی هاپکینز می شناسن، به طور کاملً روشن بود که به چه دلیل از همون اول بحثا و شکایی در مورد موفقیت سریال «هانیبال» (Hannibal) وجود داشت. اما مدس میکلسن- که میشه اونو مشهورترین بازیگر دانمارکی عصر حاضر دونست و بیشتر ستارگی خود رو مدیون فیلم هاییه که در دانمارک بازی کرده و در سینمای آمریکا به عنوان یه بازیگر شخصیت شناخته می شه- در اجرای این نقش به طور کاملً جدا و بی همتا عمل کرده و به سریال کمک کرد که به یکی از پرطرفدارترین و تشویق شده ترین سریالای عصر خود تبدیل شه.
میکلسن بازیگری با یه حس سردی خاصه که به اون کمک می کنه جزییات ریز در شخصیتش رو پیدا کرده و به شکلی ترسناک و رازآلود به نمایش بزاره. مثلا اون حتی در فیلم «کازینو رویال» (Casino Royale) هم موفق شد اینجور حسی رو به تصویر بکشه.

اون مانند اون چیزی که آنتونی هاپیکنز در «سکوت برها» (The Silence of the Lambs) به نظر می رسه ترسناک و چندش آور نیس بلکه بیشتر به یه شخصیت متفکر تحصیلکرده و کنجکاو مثل س. اون همیشه شما رو در حالت گیجی و حدس زدن نگه می داره و بعضی وقتا به شکل یه خون آشام جلوه می کنه.
جای تعجب نداره که واکنشای فیزیکی میکلسن، اونو به بهترین گزینه واسه یه سریال ترسناک گوتیک تبدیل می سازه. اون بیشتر دقیق، بیشتر حقه باز و البته دارای قدرت تاثیرگذاری بیشتری بر دیگرونه. مهم نیس که اون، هاپکینز یا هرکی دیگری رو در نقش هانیبال لکتر ترجیح بدین اما همه تاکید دارن که میکلسن در این نقش فوق العاده کار کرده و جای تعجب نداره که سریال «هانیبال» اونو در میان طرفداران سریالای رازآلود و ترسناک محبوب کرده و این محبوبیت چنانه که هر چند چند سال از اتمام «هانیبال» میگذره اما خیلی از طرفداران اون هنوزم امیداورند بزودی تماشاگر برگشت این سریال باشن.

۸- آل پاچینو و مریل استریپ- «فرشتگان در آمریکا»

سریال «فرشتگان در آمریکا» (Angels in America) که به وسیله مایلک نیکولز بزرگ و براساس یه نمایشنامه برنده جایزه پولیتزر به همین نام نوشته تونی کوشنر ساخته شده یه اقتباس تلویزیونی قشنگتر و بی نقصه. نیکولز هم اینکه بازیگران تراز اولی رو واسه هنرنمایی در این سریال کوتاه انتخاب کرد که از اون میان میشه به آل پاچینو، مریل استریپ، اما تامپسون، ماری لوییز پارکر، جفری رایت و پاتریک ویلسون اشاره کرد.
شایدً این یکی از بهترین دسته بازیگران انتخاب شده در تاریخ تلویزیون واسه یه سریاله. این چهره ها نه فقط بازیگرانی بسیار بزرگ و سرشناس هستن بلکه در سریال نامبرده فرصت و فضایی قابل توجه واسه درخشیدن دریافت می کنن. هم اینکه این سریال مجالی واسه دیدن هنرنمایی دو نفر از بزرگ ترین بازیگران تاریخ سینما، آل پاچینو و مریل استریپ، از قاب تلویزیون بود. هر دوی اونا به حق واسه بازیای خیره کننده خود برنده جایزه امی شدن.

نوشته دیگر :   طوفان خورشیدی در سال ۱۹۶۷ میلادی می توانست به جنگ هسته ای بدل شود

در این سریال که هنوزم یکی از بهترین و موثرترین داستانای گفته شده در مورد مریضی ایدزه، پاچینو نقش روی کوهن رو بازی می کنه که اون تونسته شخصیت چند لایه با قدرت فاسد کننده و تمایلات خود فریبی اونو به شکلی واقعی به تصویر بکشه. پاچینو با اینجور نقشایی ناشناس نیس، منظورم بازی در نفش تونی مونتانا در فیلم فراموش نشدنی «صورت زخمی» (Scarface)  است. در مورد مریل استریپ هم، اون نقش یه فرشته، یه خاخام سالخورده و یه مادر مورمون رو بازی می کنه و درزمان سکانس هاش با پاچینو به روح اتل روزنبرگ در میاد که کوهن واسه کشتن اون فرستاده س. طرفداران سینما و تلویزیون واسه دیدن این دو بازیگر افسانه ای در کنار مهم چند سال صبر کرده بودن تا در آخر این سریال منتشر شد اما نتیجه کار بسیار بیشتر از این همه صبر رو داشت. هر دوی اونا فوق العاده، ترسناک و موثر و تماشای اونا لذت بخش و محدود کننده س. البته دیگه بازیگران سریال هم به نوبه خود بازیای عجیب ای ارائه دادن.

۷- جود لا- «پاپ جوون»

وقتی که عنوان سریال «پاپ جوون» (The Young Pope) رو می شنوین فکر می کنین که قراره سریالی در مورد یه پاپ پیشرفت خواه و لیبرال یا یه جور پاپ انقلابی مواجه شید چون همونطور که عنوان سریال نشون میده با یه پاپ جوون طرف هستین. این سریال طوری شروع می شه که شما رو به همین نوع تفکر مجبور می کنه اما در واقعیت شما اشتباه فکر می کنین. پائولو سورنتینو در این سریال چیز دیگری در مخیله خود داره اما نمی خواد شما بدونین که در مغز نقش شخصیت اصلی سریالش- پاپ پایوس سیزدهم منافق با بازی جود لا که همیشه نشون داده بازیگر قابل اعتمادیه- چه میگذره. اون اینجا و اونجا سرنخایی به شما میده اما نمی ذاره که همه چیز رو در مورد اون بفهمین. سورنتینو به مخاطب خود اعتماد می کنه تا جاهای خالی رو پر کنه و بازی قوی و چند لایه لا هم در این کمک زیادی به مخاطب و کارگردان می کنه.

همونطور که انتظار می رفت، رسانه های کاتولیک وابسته به واتیکان در داخل و خارج ایتالیا این سریال رو مورد سرزنش قرار دادن اما منتقدان تلویزیونی اونو ستوده و همه از بازی فوق العاده جود لا در این نقش اعلام رضایت کردن. لا از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ در بالاترین درجه اعتبار خود قرار داشت و می شد اونو همه جا دید. استعداد اون در بازیگری باعث شد بتونه جوایز سینمایی زیادی دریافت کنه و به وسیله منتقدان تشویق شه در حالی که مجلات سرگرمی بیشتر به خاطر ظاهر و زندگی شخصی اش به سراغ اون می رفتن. از اون زمان به بعد جود لا موفق شده از توجه دنیای سرگرمی به خود کم کنه و هر چند دیگه مانند گذشته در کانون توجه قرار نداره اما هنوزم در میدون بازیگری موفق بوده و پروژه های عموماً جذابی رو انتخاب می کنه.
با این وجود، بازی اون در «پاپ جوون» بهترین نقش آفرینی اون در سالای گذشته بوده که فرصتی واسه اجرای یه نقش بسیار پیچیده رو براش جفت و جور ساخته و ما رو با یه شخصیت جذاب و دوست داشتنی آشنا کرد.

۶- استیو بوشمی- «امپراطوری بوردواک»

استیو بوشمی سابقه حضور در تلویزیون رو داره.
ایشون در سریال معروف و دیدنی «خونواده سوپرانو» (The Sopranos) و چندین سریال دیگه بازی کرده و حالا هم در حال بازی تو یه سریال کمدی به نام «معجزه گران» (Miracle Workers) است اما اونو به عنوان یه بازیگر سینمایی می شناسن. اون در فیلمای هالیوودی که بازی کرده همیشه بازیگر شخصیت بوده و به خاطر همین می تونین اونو در بعضی از بهترین فیلمای کوئنتین تارانتینو و برادران کوئن ببینین که درها رو واسه اون به خاطر اجرای نقشای مکمل در فیلمای استودیویی مانند «هواپیمای محکومین» (Con Air) و «آرماگدون» (Armageddon) باز کردن، و همزمان میشه اونو در نقشایی کوتاه به شکل شخصیتایی غیرعادی دید.

در سینمای جداگونه، اون بعضی وقتا این فرصت رو داشته که نقش شخصیت اصلی داستان رو بازی کنه که از اون میان میشه به بازی فراموش نشدنی اش در فیلم «زندگی در بیخبری» (Living in Oblivion) اشاره کرد.
از این رو کسایی که بوشمی رو در این فیلما دیده ان می دونن که اون می تونه نقش شخصیت اصلی ماجرا رو هم خوب بازی کنه به خصوص اگه شخصیتی بیرحم، فاسد و خلافکار باشه، همون نقشی که در فیلم «کارایی که پس از مرگ در دنور میشه انجام داد» (Things to Do In Denver When You’re Dead) از اون سراغ داریم. اما بر خلاف همه این مواردی که گفتیم، بوشمی تونست با بازی در نقش ناکی تامپسون، یه سیاستمدار قوی اما فاسد که زندگی دوگانه ای به عنوان یه گانگستر داره ما رو حیرت زده سازه.

از وقتی که مارتین اسکورسیزی اپیزود آزمایشی سریال «امپراطوری بوردواک» (Boardwalk Empire) رو کارگردانی کرد، این سریال بازم به تصویر کشیدن ماجراهای جذاب تامپسون ادامه داد و حتی در ضعیف ترین فصلا هم چیزی از علاقه تماشاگران به سریال کاسته نشد.
استیو بوشمی در این سریال فرصتای زیادی واسه درخشش و نمایان ساختن جنبه های جور واجور شخصیت ناکی تامپسون یافت. بازی اون در این نقش اما طوری کمتر از لیاقت اش روش زوم شده و شاید جا داشت که به عنوان یکی از بهترین نقش آفرینیا در درامای جنایی مورد استقبال خیلی بیشتری قرار گیرد. البته نباید از کنار بازیای عالی دیگه بازیگران سریال از جمله کلی مک دونالد، مایکل پیت و مایکل شانون هم گذشت.

با ادامه این مطلب در قسمت دوم همراه باشین.